شناسنامه تفسیر

نام معروف: تدبری در قرآن
مؤلف: محمد باقر بهبودی
تولد: ۱۳۰۷ش. معاصر
مذهب: شیعه اثنی عشری
زبان: فارسی
تعداد مجلدات: ۲ جلد
مشخصات نشر : تهران، انتشارات سنا، چاپ اول، ۱۳۶۶ش، قطع وزیری.
 

معرفی مفسر و تفسیر

محقق دانشمند محمدباقر بهبودی که از محققان و قرآن پژوهان معاصر است که بیش از ۱۶ اثر قرآنی و تصحیح تفاسیر و متون حدیثی نگاشته است. وی در آبان ۱۳۰۷ ش/ ۱۳۴۷ ق، در شهر مشهد به دنیا آمد. او در ۱۳۲۷ تحصیلات مذهبی خود را در حوزه علمیه مشهد آغاز کرد. وی در نزد اساتید معروف ادبیات آن دوره مانند ادیب نیشابوری دوم، و فقه و اصول را نزد آیت الله سید احمد مدرس یزدی و آیت الله میرزا هاشم قزوینی تلمذ کرد. آن گاه در سال ۱۳۳۳ به شهر قم و حوزه بزرگ شیعه در دوره معاصر آمد و پس از مدتی تحصیل در این شهر عازم نجف حوزه دیگر اهل بیت شد و از محضر اساتیدی چون آیت الله سید ابوالقاسم خویی و سید محسن حکیم و عبدالهادی شیرازی بهره برد. آن گاه در سال ۱۳۳۵ مجددا به زادگاه خویش برگشت. مدت دو سال در مشهد ماند و به تهران آمد و در این شهر افزون بر تدریس و نگارش کتاب و مقالات علمی به شغل تصحیح متون و مقابله کتاب های در آستانه چاپ بر آمد. او چند سالی را (۱۳۶۹ - ۷۲) در دانشگاه تربیت مدرس که در ابتدا مؤسسه تربیت مدرس نامیده می شد، به تدریس علوم دینی و علم حدیث پرداخت. او همچنین در کتابخانه مسجد جعفری واقع در خیابان قیطریه، در شب های ایام تعطیل تدریس می کرد. از جمله فعالیت های بهبودی می توان تصحیح، تحقیق و مقابلهی المیزان فی تفسیر القرآن(1) از جلد ۷ تا جلد ۲۰ و بحارالانوار از جلد ۱۷ تا آخرین مجلد به جز جلدهای ۷۷ و ۷۸ را نام برد. وی آثار فراوانی در زمینه قرآن، ترجمه، تفسیر، فقه، علوم قرآنی، تاریخ و حدیث دارد. مشهورترین کتب او در رشته علوم قرآنی، معانی القرآن (ترجمه و تفسیر قرآن)(2)، تدبری در قرآن (در دو مجلد)(3) و معارف قرآنی(4) است که حاوی مجموع ۱۶ مقاله در موضوعات قرآنی، ادبی و فقهی است. از جمله آثار مهم حدیثی او گزیده جوامع اولیه حدیثی شیعه: صحیح الکافی (۳ جلد) و ترجمه آن به نام گزیده کافی (۶ جلد)(5)، صحیح التهذیب (۲ جلد) و ترجمة آن به نام گزیده تهذیب (۵جلد)(6)، صحیح الفقیه (۱ جلد) و ترجمة آن به نام گزیده فقیه (۲ جلد)(7). معرفة الحدیث و تاریخ نشره و تدوینه و ثقافته عند الشیعة الامامیة (8) و همچنین علل الحدیث است.(9)
 
بهبودی کتاب «تدبری در قرآن» را پس از نشر ترجمه تفسیری معانی القرآن تألیف کرد و در حقیقت توضیح نامه آن کتاب و تفسیری است مختصر که بدون توضیح در روش تفسیر و بیان اهداف کار و بدون ذکر مقدمه ای در تمهیدات تفسیر، نگارش یافته و به ترتیب مصحف شریف از سوره حمد شروع و به سوره الناس ختم می نماید. این تفسیر از سنخ تفسیرهای مختصر قرآن نیست که در همه آیات مطالب و نکات خود را عرضه کند و یا هدفش توضیح و تفسیر ساده تمام آیات باشد. تدبری در قرآن، تنها به آیات و کلماتی می پردازد که به نظر مفسر محقق آن در نظر مفسران دیگر اشتباه شده، لذا گرچه به همه ابعاد آیات و کلمات نمی پردازد، اما نکات و دقایق و ظرایف بسیاری را مطرح کرده و شیوه و مبانی تفسیری وی در همین دسته از مطالب متفاوت قابل شناسایی است و از این جهت می توان گفت کار جدید و قابل استفاده ای است.
 
ویژگی این تفسیر بیش از همه ارائه خلاصه ای از معانی و پیام قرآن در لابه لای توضیح واژه ها و کلمات است، با این تفاوت که برداشت های خاص آقای بهبودی در جای جای تفسیر چشمگیر و از جهتی با معنا و منحصر به فرد است. معمولا در چنین مواردی بدون آنکه نام مفسری را یاد کند، با تعبیر: نظر مشهور، نظریه رایج را نقل و سپس آن را نقد میکند و آن گاه که بخواهد برای دیدگاه خود تأییدی ذکر کند، نام مفتر را می آورد و برای تثبیت نظر خود به آن کتاب و تفسیر ارجاع می دهد. به عنوان نمونه در سوره انفال ایشان معتقد است که آیات نخست این سوره - بر خلاف نظریه مشهور که می گویند مربوط به وقایع جنگ بدر و حوادث پس از این جنگ است. ایشان معتقد است این سوره به مناسبت جنگ احد نازل شده، در حالی که ظاهرا و طبق نقل کتاب های تاریخی و تفاسیر مفسران، این سوره به مناسبت جنگ بدر نازل شده است. لذا ایشان به توجیه یکایک نکات آیات می پردازد، مثلا نسبت به این که کلمه انفال ناظر به غنایم جنگی است و در جنگ احد به دلیل شکستی که مسلمانان خوردند، غنیمتی نبوده است.(10)
 
آقای بهبودی در جایی دلیل این نوآوری ها و حرکت متفردانه را مطالعات مداوم و پژوهش های پیگیر چهل ساله خود میداند و کمترین ره آورد آن را کشف ارتباط آیات و انسجام فرازهای قرآن معرفی می کند.(11) به همین دلیل این کتاب تفسیر گونه، امتزاجی است از لغت، تاریخ و حدیث، تا آنجا که گاه معنا و شرحی بیان می شود که هرگز مشابه آن را در تفسیرهای رایج نمی بینید و پیوند میان آیات را برقرار میکند که جز با توضیحات و ذکر شواهد ایشان چنین چیزی استفاده نمی شود.


 

روش تفسیر

روش مهم «تدبری در قرآن» تفسیر قرآن به قرآن برای فهم کلمات است. مهم ترین نظر مفسر استفاده از سیاق آیات و چیدن آیات مشابه در کنار یکدیگر و استفاده از استعمالات مختلف در موارد دیگر آیات است. مثلا در ذیل آیه ۳۵ سوره بقره معنای «ولا تقربا هذه الشجرة» را نص در حرمت أکید معنا میکند و بر خلاف توجیه برخی مفسران که می گویند نهی از خوردن از میوه، به آدم الزامی و قطعی نبوده، تأکید می کند که این آیه مانند موارد دیگر استعمال آن، دلالت بر حکم قطعی الزامی می کند و نظیر آن را در جایی دیگر بر می شمارد که در آن جا نتیجه مخالفت را ظلم به حساب آورده است: «وَیَا آدَمُ اسْکُنْ أَنْتَ وَ زَوْجُکَ الْجَنَّةَ فَکُلَا مِنْ حَیْثُ شِئْتُمَا وَ لَا تَقْرَبَا هَذِهِ الشَّجَرَةَ فَتَکُونَا مِنَ الظَّالِمِینَ» (12) یا در جایی دیگری که به صورت نهی آمده است: « یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا لَا تَقْرَبُوا الصَّلَاةَ وَأَنْتُمْ سُکَارَى ...» (13) «... وَلَا تَقْرَبُوا الْفَوَاحِشَ مَا ظَهَرَ مِنْهَا وَمَا بَطَنَ ...» (14)، « وَلَا تَقْرَبُوا مَالَ الْیَتِیمِ إِلَّا بِالَّتِی هِیَ أَحْسَنُ حَتَّى یَبْلُغَ أَشُدَّهُ وَأَوْفُوا الْکَیْلَ وَالْمِیزَانَ بِالْقِسْطِ لَا نُکَلِّفُ نَفْسًا إِلَّا وُسْعَهَا وَإِذَا قُلْتُمْ فَاعْدِلُوا وَلَوْ کَانَ ذَا قُرْبَى وَبِعَهْدِ اللَّهِ أَوْفُوا ذَلِکُمْ وَصَّاکُمْ بِهِ لَعَلَّکُمْ تَذَکَّرُونَ» (15)،که در تمام این موارد حکم قطعی و نص بر حرمت است و از این معنا استفاده میکند که نظر کسانی که خواسته اند مخالفت آدم را در امور مستحبی بدانند درست نیست و در نتیجه آدم برخلاف امر خداوند عمل کرده و عصیان نموده و به عبارتی دیگر از حد عصمت خارج شده است.(16)
 
این شیوه را در جاهای مختلف مشاهده میکنیم که از آیات دیگر کمک می گیرد و به توضیح معنای کلمه و سیاق جمله می پردازد و از خود قرآن برای تفسیر قرآن استفاده می برد. اما جالب تر از همه این که در موارد بسیاری ایشان به مقایسه میان قرآن و عهدین می پردازد و یا برای توضیح آیه ای از عهدین کمک می گیرد. چنان که در ذیل آیه ۱۰۸ سوره بقره و موارد دیگر، این نوع استفاده ها دیده می شود.(17)
 
از از نکات قابل توجه و چشمگیر این تفسیر، گرایش های لغت شناسانه مفسر است. ایشان در جایی با استعمال مجاز مخالفت و به این نکته اشاره می کند: «باید کلمات قرآن را به معنای اصیل آن ترجمه و تفسیر نمود، نه حقیقت شرعیه و مجاز و استعاره که سال ها بعد از نزول قرآن به فرهنگ عرب راه پیدا کرده است. اگر قرآن را با دقت ملاحظه نمایید می بینید که در این گونه موارد حتی برای یکبار هم که باشد، کلمه را چنان به کار می برد که جز با مفهوم اصیل آن قابل تفسیر نباشد».(18)
 
ان به همین دلیل، برخلاف مترجمان و مفسران دیگر، به شرح و معناهایی روی می آورد که گاه با سیاق و ترکیب جمله ناسازگار و دست کم برخلاف رویه معمول مفسران است. مثلا ایشان اصرار دارد که ظلم را به سیاهکاری معنا کند گر چه از برکت انتقادهایی که به مناسبت معانی القرآن شده، در بسیاری جاها از این معانی خاص دست کشیده، یا دست کم از کنار آن گذشته است (مانند آیه ۴۹ و ۷۷ سوره نساء) اما در جاهایی به این معنا پافشاری میکند. مثلا در جایی کلمه(صد) را به معنای ممانعت و مسدود کردن راه حق می داند، اما به مناسبت سیاق، آن را ممانعت همراه با مغلطه کاری و جنجال و هوچیگری کلامی معنا می کند. (19) معنای «استحق» در آیه: «فَإِنْ عُثِرَ عَلَى أَنَّهُمَا اسْتَحَقَّا إِثْمًا فَآخَرَانِ یَقُومَانِ مَقَامَهُمَا مِنَ الَّذِینَ اسْتَحَقَّ عَلَیْهِمُ الْأَوْلَیَانِ فَیُقْسِمَانِ بِاللَّهِ لَشَهَادَتُنَا أَحَقُّ مِنْ شَهَادَتِهِمَا وَمَا اعْتَدَیْنَا إِنَّا إِذًا لَمِنَ الظَّالِمِینَ» (20) را برخلاف معنای متعارف، که به معنای شهادت دروغ آمده از معنای حق شمردن گناه معنا میکند (مصداق معنایی) و قرینه آن را سیاق آیه و کلمه إثم میداند که نقطه مقابل حق است، یعنی بر اساس زور و تزویر، باطلی را حق قلمداد کنند. (21)
 
به هر حال شکل استفاده ایشان از لغت نوعی ویژگی و جهت گیری تفسیری به کتاب داده است.(22) و حتی گاهی معنا کردن لغت شکل داستان سرایی پیدا کرده، به عنوان نمونه در ذیل آیه: وَکُلَّ إِنْسَانٍ أَلْزَمْنَاهُ طَائِرَهُ فِی عُنُقِهِ وَنُخْرِجُ لَهُ یَوْمَ الْقِیَامَةِ کِتَابًا یَلْقَاهُ مَنْشُورًا » (23) می نویسد: طائر به معنای پرنده است. تمثیل آن از کبوتر نامه بر، مایه می گیرد که گاهی خوش خبر است و پیام شادی بر است و گاهی بدقدم و پیام شوم می آورد. این خرافه در تمام اقوام و ملل شایع بوده و هست. کلاغ را خبر چین می دانند... همای را مرغ سعادت و نیکبختی می پندارند، و بسیار چیزهای دیگر ... به هر حال مردم تطیر [فال] بد می زنند و قرآن کلمه طائر مفرد را استعمال میکند و نحوست و برکت را به آن طائری نسبت می دهد که همراه خود انسان است. به همین بیان است که می گوید: «وَکُلَّ إِنْسَانٍ أَلْزَمْنَاهُ طَائِرَهُ فِی عُنُقِهِ وَنُخْرِجُ لَهُ یَوْمَ الْقِیَامَةِ کِتَابًا یَلْقَاهُ مَنْشُورًا» و این طائر عبارت از نواری است که بر گردن هر آدمیزادهای پیچیده است و اعمال زشت و منحوس او در سمت چپ ثبت می شود و اعمال نیک و مسعود او در سمت راست او.»(24)
 
اگرچه آقای بهبودی در استفاده از منابع، گسترده عمل نمی کند، لیکن مواردی هم که نقل کرده، به گونه فنی و دارای متد نیست و در آنها اصول فنی روش ارجاع رعایت نشده است، حتی برخی مطالب را نقل کرده، بدون آن که اشاره کند این مطلب از کجا آمده و منبع آن کدام است تا چه رسد به این که نام کتاب و جلد و صفحه آن را بیاورد. استفاده از روایات نیز بیشتر از منابع حدیثی شیعه و آن هم با ارجاع به آثار گزیده خود (گزیده کتب اربعه) انجام گرفته و گاهی نقل روایات همراه با نقد و جرح است در جاهایی که از دیگران نقل می کند. به هرحال آقای بهبودی در این کتاب به روال مفسران پیشین نرفته است. در آغاز سوره بدون آنکه جنبه توضیحی درباره اطلاعات سوره بدهند، یا درباره فضیلت سوره و مشخصات کلی آن سخن بگویند، وارد مباحث تفسیری شده، گاهی در آغاز سوره، کلیاتی از مباحث سوره را بر می شمارد و پیام ها و نکات مهم آن را شرح می دهند، چنانکه در سوره آل عمران چنین کرده اند، و گاه حتی این روال را ادامه نداده اند.
 
در مجموع این کتاب، ویژگی های چشمگیری دارد و اگر کسی در پی دست یابی به نکات جدید تفسیری است، در آن نکات و ظرایف بسیاری دیده می شود، اما به نظر می رسد، کاستی هایی هم به لحاظ روشمندی و یا استدلال دارد که متأسفانه کم هم نیستند و جای نقد و بررسی آن در این وجیزه نیست.
 
پی‌نوشت‌ها:
1- برای نمونه در مقایسه با چاپ حاضر، بنگرید به نسخه های خطی تفسیر طباطبایی در کتابخانه ملی، از جلد ۸ به بعد، که بهبودی برای نمونه بیش از ۷۰۰ غلط را تنها در جلد ۸ اصلاح کرده و در این باره به گفته خود از محمد حسین طباطبایی وکالت داشته است.
2- نشر سرا، چاپ سوم، ۱۳۷۹ ش. همچنین این اثر توسط کالین ترنر به انگلیسی ترجمه شده و در انگلستان توسط انتشارات کرزن به چاپ رسیده است
Turner, Colin, The Quran: A new interpretation (textual Exegesis by Muhammad Baqir Behbudi), Surrey: Curzen, 1997
3- انتشارات سنا، ۱۳۷۸ ش
4- نشر سرا، ۱۳۸۰ ش
5- مرکز انتشارات علمی و فرهنگی، ۱۳۶۳ ش
6- انتشارات کویر، ۱۳۷۰ ش
7- انتشارات کویر، ۱۳۷۰ ش. نویسنده بر آن بود که نام این کتاب های خود را که به زعم وی حاوی روایات صحیح است، صحاح کتب اربعه بنامد؛ صحیح کافی، صحیح فقیه و صحیح تهذیب، ولی با مخالفت های زیادی روبه رو شد. از این رو برای چاپ کتاب هایش مجبور شد ترجمه آن را به نام های گزیده بخواند.
8- دارالهادی، ۱۴۲۷ ق
9- انتشارات سنا، ۱۳۷۸ ش
10- تدبری در قرآن، ج2، ص ۱
11- مجله کیان، شماره ۱۹، ص ۴۴، مقاله دفاع از معانی القرآن
12- سوره اعراف، آیه۱۹
13- سوره نساء، آیه ۴۳
14- سوره انعام، آیه ۱۵۱
15- سوره انعام ، آیه۱۵۲
16- تدبری در قرآن، ج1، ص۲۳
17- از باب نمونه تدبری در قرآن،ج1، صفحه های ۶۹، ۱۷۱، ۲۳۲، ۳۲۹، ۴۳۸، ۵۳۸.
18- مجله گیان، شماره ۱۹، ص ۴۵
19- تدبری در قرآن، ج۱، ص ۴۷۲
20- سوره مائده، آیه۱۰۷
21- تدبری در قرآن،ج ۱، ص ۴۸۱
22- به عنوان نمونه تدبری در قرآن،ج ۱، ص ۱۰، ۶۱، ۸۲،۱۲۳، ۱۷۷، ۲۳۳، ۳۰۹، ۳۱۹.
23- سوره اسراء، آیه13
24- تدبری در قرآن ، ج۲، ص ۱۷۹
 
منبع: شناخت نامه تفاسیر، سید محمدعلی ایازی، چاپ اول، نشر علم، تهران، 1393ش، صص 245-239